انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

خوشبختانه از سکون جاموندم و قرار نیست بهش برسم!


یه چند ماه متفاوت رو پشت سر گذاشتم!! بالاخره بعده اونهمه ساااال که آرزو شده بود..

دقیقا 15 بهمن 97 اولین روز کاریم بود.. درسته کارش در حد من نبود اما محیط دوستداشتنی داشت

آخرین روز کاریم دقیقا 25 خرداد 98 بود که اخراج شدم P: 

حسابی کار کردم و انرژی گذاشتم.. در کل از خودم راضیم.. و خوشحالم از اینکه نمیتونم مث بعضیا "کوچیک" باشم

گاهی فکر می کنم آیا از غرور و تکبرم بود که راحت گذاشتمو اومدم بیرون؟! رئیس که گفتش من اخراجت نکردم!!

اما من شخصیتمو دوس دارم ونمیخوام تغییرش بدم.. بهش فکر کرده بودم و اینی که هستم رو "انتخاب" کرده بودم.

گاهی فکر می کنم درصورتیکه از نظر مالی به این کار نیاز داشتم آیا میتونستم به "شخصیت" وجودیم متعهد باشم؟!


خلاصه که احساس می کنم از اون چرخه سکون عذاب آور لعنتی خلاص شدم! جا داره یکی بهم بگه ** هپی فرییدم!!

بنابراین کار کردم.. روابط اجتماعی بهم زدم.. دوست جدید پیدا کردم!!.. چیزهای جدید یاد گرفتم.. ارزیابی شخصیتی 

روی خودم انجام دادم.. و مهمتر از همه اینکه درمورد "شکرگذاری" فهمیدم و بهش ایمان آودم...

جا داره بگم: خدایا ازت ممنونم که اینو یادم دادی و ازت ممنونم که بیادم میاریش..

خدایا ازت ممنونم بابت اینکه نگاهت روی منه.. خدایا ازت ممنونم که توی این مدت آرامشم رو

سپردم دستت و تو حفظش کردی.. این باعث شد تا بفهمم که #آرامش فقط با #مرگ بدست

نمیاد!

خدایا ازت ممنونم که لحظات زیبا و پرآرامشی نصیبم خواهی کرد.. خدایا شکرت..


رهایی از عذاب #چرخه_ها:

راهش اینه که #منتظر چیزی نباشم و فقط و فقط توجهم روی منبع #آرامش وعشق باشه و بابت هدیه لحظه ایش

قدردانی و سپاس نثارش کنم..


الان سه هفته س که مصدوم شدم و پام تو گچه.. شاید واقعا به استراحت و زمان نیاز داشتم!

همیشه واسم جالب بود بدونم کسایی که دست یا پاشون تو گچه چه حسی دارن!! 

مطمئنم دیگه فهمیدنش کافیمه..