انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

عشق در یک نگاه!


نه به عشق در یک نگاه معتقدم

نه به سال های سال مثلا عاشقی!

نه به هزار بار تایپ:

لعنتی کاشکی همین الان بودی!


هرروز

به درازای یک نگاهه!

قسم به هاله ی عشقش!

کافیه که

"باشی"..


انگار

هرچند سالی که گذشت

بی آبروشدن

همه ی سال های بی کسی!

به لحظه هاست

که "حضور" میده

اعتبار "بودنت"!

نه شعار میدم

نه شعر میگم

اگه ممکنه "باش"

نقطه سر خط!

---------------------------------------------------------------------

پی نوشت1: کاش اونایی که عوضی نیستن، عوضی بازی درنیارن. حتی ناخواسته!

پی نوشت2: دلتنگ خود عوضیشم

پی نوشت3: میدونم که میدونه که میدونم میدونه!


تو را برای دوست داشتن دوست می دارم


تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم 

تو را به خاطر عطر نان گرم 

برای برفی که آب می شود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام 

دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

تو را به خاطر بوی لاله های وحشی

به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان

برای بنفشیِ بنفشه ها دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید ...

دوست می دارم

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... 

دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... 

دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و ... 

برای نخستین گناه

تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم ... 

دوست می دارم ...

" پل الووار ، ترجمه احمد شاملو "

برگرفته از احمد شاملو
....................................................................................
پی نوشت(1):
کی به کیه، تو را بخاطر "عشق" دوست می دارم
نه بخاطر "حماقت"
تو را بخاطر "تمامی ارزش هایم" دوست می دارم
نه بخاطر "حقارت"
تو را بخاطر "جهان بزرگم" دوست می دارم
نه بخاطر "کوچکی رویاهایم"
....................................................................................
پی نوشت(2):
حالا هر چی، اما معتقدم که "دوست داشتن" واقعیه!
هر چقدر هم پشت ابر بمونه و همه اصرار داشته باشن که نیست، اما "حقیقته"...

LOVE

 

در فراسوی مرز های تنت تو را دوست می دارم. 

 

 

آینه ها و شب پره های مشتاق را به من بده 

روشنی و شراب را 

آسمان ِ بلند و کمان ِ گشاده ی پُل 

پرنده ها و قوس و قزح را به من بده 

و راه ِ آخرین را 

در پرده ای که می زنی مکرر کن. 

 

 

در فراسوی مرزهای تنم 

تو را دوست می دارم. 

 

 

در آن دوردست ِ بعید 

که رسالت ِ اندام ها پایان می پذیرد 

و شعله و شور ِ تپش ها و خواهش ها 

به تمامی 

فرو می نشیند 

و هر معـنا قالب ِ لفـظ را وامی گذارد 

چنان چون روحی 

که جسد را در پایان ِ سفر، 

تا به هجوم ِ کرکس های پایا نش وا نهد.... 

 

 

در فراسوهای عشق 

تورا دوست می دارم ، 

در فراسوهای پرده و رنگ. 

 

 

در فراسوهای پیکرها یمان

با من وعده ی دیداری بده.  

احمد شاملو                                                                                            

                                 قلبم پایدار خواهد ماند....