انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

آدامس موزی

وارد پاییز شدیم انگار
 اما قراره بهار شه!
بعده اینهمه سن و سالی که ازم گذشته 
دیگه امید به ادامه خیلی حال‌به‌هم‌زنه..
هیچوقت #شوق_زندگی رو درک نکردم و 
انگار قراره درک هم نکنم!
عجب تابستونی بود!
موهامو کوتاه کردم بالاخره بعده سالها
تغییر خوبی بود!
یه بی‌اف حسابی داشتم بعده سالها
ماجرای خوشایندی بود!
یه بی‌اف خرپول داشتم بعده سالها
تکرار جالبی بود!
و الان باز همچنان خودمم...

بعده مرور سالهایی که گذشتن میتونم
درک کنم که همش برنامه‌ی #آماده_سازی
بوده.. چقدررررر کوفته شدم...

دلم میخواد یه عااالمه شعر بگم اما 
میدونم تهش دلم سبک نمیشه!

کاشکی #ببری و #برفی رو میاوردیم بالا
همسایه‌های داغون خیلی رو نرون..

حس می‌کنم جایی تو شهر نیست که 
دلم بخواد برم .‌. بالاخره باید یه جایی
یه گوشه باشه که وقتی حال و حوصله 
نداشتی بری اونجا قدم بزنی 
یا چایی بخوری 
یا کتاب بخونی
یا موسیقی گوش کنی
یا طراحی رنگ‌آمیزی کنی
...

هررر کاری که ازم برمیومد برای 
ادای دین این نفسی که در وجودمه
انجام دادم.‌. 
معتقدم هر روحی با خواست و اراده
خودش سفر زندگی رو انتخاب میکنه
نمیدونم چرااا همچین خبطی کردم
اما بیشتر از این ادامه دادنش
دیگه انصاف نیست!
هم اعتراف کردم که گوه خوردم
هم تلاش کردم
امیدوارم به تهش رسیده باشم

یعنی الان مامان سر چی باز قشقرق
راه انداخته؟
چرااا باید باز صداشونو بشنوم؟!!

بازم قراره مهمون بیاد...
بازم همون مسائل قدیمی...
خدایا منکه می‌دونم وجود داری
حقیقتا بس کن دیگه..

تابستونو دوس دارم چون گرماش
اجازه نمیده وقتی از درون سردته
یوقت فریز شی..

بارون پاییزو فقط توی روز دوس دارم
شباش خیلی تلخه..

حتی تصور زمستون هم باعث
میشه فریز شم.. 
هم از سرماش هم دلتنگیش..

خدا کنه اسیر #حسرت نشم
همیشه همه تلاشمو کردم تا حسرت نخورم
اما کنترل یسری چیزا از دست آدم
خارجه.. و حسرت هم دقیقن از همون
نقطه وارد میشه..
تا حالا تو زندگیم #حسرت نخورده بودم!
انصاف نیس..
................................................
پ.ن: #معنای_زندگی! کاشکی کسی یا چیزی
بود که جاش میزدم..

پ.ن: بعده مدتها #آدامس_موزی 

پ.ن: دلم میخواد حداااقل یه فیلم خوب
ببینم.. مث اینتراستلار بچسبه دیدنش
یا مثل کیل بیل یا پیانیست..

پ.ن: الان بستنی حالمو بهتر می‌کنه یا
شایدم همین فلافلی که سجادی 
داره میاردش..

ماشروم‌برگر!


امشب تاسوعاست.. دلگیره..

الان باید می‌رفتم گالری اما بشددددت سردرد دارم..

خداکنه سرماخوردگی شایع نباشه..

الان دلم ماشروم‌برگر رستوران میم رو خواست..

پسره دیروز پاشد رفت تهران..

از فردا تا آخر هفته قمردرعقربه.. از همین حالاشم همه‌چی

دلگیره.. صدا روضه از مسجد میاد.‌.

سردرد بدیه..

گفتم نیم‌دونه بیارن فردا شله‌زرد بپزم..

دلم خواست نذر امام حسین کنم..

دیروز که داشتیم با نسیم برمیگشتیم خونه

یه پسره‌ی عرازشه‌ی ارازله از ماشینش داد

زد گفتش مرسی که حجابتو رعایت می‌کنی!!

گفتم به احترام امام حسین این دو سه روزه

از کنار هیئتا رد میشم سرم کنم

شیطونه گفتش همون لحظه شالتو بردارا‌‌..

اولش هنگ بودم اما بعدش اشاره کردم گفتم برو 

ببینم بابا..

حال به‌هم‌زنا..

انگار یادمون رفته با جوونا چیکار کردن تو خیابونا..

خدانور لجه‌ای رو تشنه کشتن..

به مامان چیزی نگو..

کثافتا ایمان مردمو گرفتن ازشون..

بگذریم..

فردا شله‌زرد می‌پزیم.. نذر امام حسین

صدای آواز یه پرنده میاد.. خیلی خاص و جذابه..

مثل صداهای جنگل قلعه‌رودخان می‌مونه..

این یکی از صداهای بهشتمه..

خداکنه این زندگی آخرم باشه.. خداکنه بتونم 

به نیروانا برسم و برنگردم این دنیا..

دلم آرامش بهشتی می‌خواد..



چایی کلوچه


یه مدت گذشت از بار آخری که اینجا بودم..

سال تحویل شد..

هوا گرم شد..

تصمیم گرفتم با #کودک_درونم ارتباط بگیرم.. شد انگار!!

امروز جلسه دوم کلاس نقاشیم بود!!

من و نقاشی!! تصورشم نمی‌کردم..

حس می‌کنم در مسیر درستم!!

درسته نمی‌تونم تحلیلش کنم..

امروز استاد ازم پرسید عاشق شدی؟

گفتم آره و داشتم تند تند فک می‌کردم عاشق 

کیا شده بودم؟!!

خلاصه یه چیزایی سرهم کردم و جوابشو دادم اما

حسابی سورپرایز شدم!! انگار تاحالا عاشق نشدم!!!

همیشه یه دلیلی وجود داشت!! 

هیچ‌وقت بی‌دلیل از کسی خوشم نیومده انگار!!

یا خیلی تنها بودم یا خیلی دلشکسته یا خیلی افسرده

و...

شاید تو زندگیم فقط از یک نفر واقعا خوشم اومده 

و اونم نمی‌تونم بگم عشق بوده یا نه!

همیشه دلم میخواست عاشقم بشن و عاشق

یکی بشم.. یعنی برای من اتفاق نیوفتاده؟!!!


اینو می‌دونم که در رابطه بشدت حسوودم و 

فک کنم واسه همینم دلم نخواسته وارد رابطه شم!!!


هرچقدر به خودم نزدیک‌تر میشم راحت‌تر میشم

اینو دوس دارم!


دلم می‌خواد یکم چس‌ناله بنویسم اینجا دلم سبک

شه اما حس اینم نیس..

حتی بارون هم نمی‌باره..

حتی مستقل هم نیستم..

حتی کتابخونه هم ندارم..

حتی انگشت پام هم می‌خاره..

حتی صدای کولر همسایه هم رو نروه..

حتی بی‌افم هم سوسول و رومخه..

حتی حوصله خوابیدن هم ندارم..

حتی حوصله صبح فردا پاشدن هم نیس..

حتی و کوفت..

بقول صدف: زنی.که ج.ن.ده پولی


چقدر دلم می‌خواد به زمین و زمان فحش بدم!

ک.س.ک.ش.ا


پ.ن: دلم کلوچه با چایی می‌خواد