انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

کاشکی عقاید و آرمانهامو به وعده و وعیدها نفروشم!

محرم امسال اصلا واسه عزاداری نرفتم بیرون، تجربه های ناخوشایند سالهای قبل بدجوری حالمو گرفته بود.

 دیگه تحمل نداشتم ببینم انگاری مردم اومدن پیک نیک!!

اما امروز که روز عاشوراست رفتم ببینم چیزی از عزای حسینی عایدم میشه؟!

در بیرون رفتن امروز چند تا نکته وجود داشت:

یه دختر چادری یه سری تراکت درمورد "حجاب" آماده کرده بود و میداد دست مردم. اولش که اومد گرفت جلومون

 و گفت لطفا اینو بخونین اصلا خوشم نیومد. انگار که بهم گفته باشه خودش آدم خوبست و من آدم بده!

بنظر "نسیم" کار قشنگی بود و بهتر از پخش کردن غذا یا نوشیدنی نذری بود! از این دید که بهش نگاه کردم

خوشم اومد! حرکت تاثیرگذاری بود.

یه چیز جالب شنیدم که نمیدونم چقدر درسته: پولی که یزید به سپاهیانش پرداخت کرده بود چیزی درحدود

13میلیارد تومن بوده!!! این موضوع بشدت واسم تکان دهنده بود. بشدت درگیر تناقض شدم. اگر من اون موقع بودم 

چه غلطی می کردم؟؟! پیش از این هم توی خواب خودمو تو معرکه عاشورا دیده بودم و برای خودم متاسف بودم، با اینکه

میدونم کسی از من توقع نداشت. اما حالا که مسئله چنین پولی درمیونه دیگه نمیتونم به خودم امیدوار باشم.

بارها درمورد اینکه آیا بهتره آدم پولشو خرج کمک به نیازمندان و سرمایه گذاریهای خیرخواهانه کنه یا نه بره 

دنیاگردی و کیف کنه، فکر کردم. مدام فکر میکنم این دنیای چند روزه ارزش تنهاخوریو نداره، ارزش ولخرجی هایی

که وقتی بهش خوب فکرکنی میبینی حتی خوش هم نگذشته، رو نداره. 

با این حال قدرت وسوسه رو نمیشه دست کم گرفت. 

سبزه میدون یه خیمه ای رو آتیش زدند، صحنه ای بود که حسابی منو به فکر فرو برد. آیا من حاضر بودم که در

ازای 13 میلیارد تومن، اصلا یک میلیارد تومن و یا شاید 15 میلیارد تومن، چنین بلاهایی سر کسی بیارم؟!

احتمالا میرفتم اون ته تهای سپاه یزید و به خودم دلداری میدادم که 

1- اینا همش تقیه ست

2- منکه واقعا طرفدار یزید نیستم

3-نه تیری سمت حسین بن علی پرت میکنم نه شمشیری به سمتش میگیرم

4- حتی غارتشون هم نمی کنم

5- همه چیو درمورد ظلمی که بهشون شده به همه می گم

6- از یزید متنفرم

7- از این پول صدقه هم میدم و قربانی هم میکنم و به فقرا کمک می کنم و ..

یخورده دیگه بخودم فشار میاوردم چند تا توجیح دندونگیر دیگه هم اختراع می کردم!


حسین که رفت اما ما معتقدیم جانشینش هنوز زنده ست و روزی قیام میکنه تا بدی ها

از بین بره و بالاخره پایان قصه ی همه ی مردم ختم به خوشی بشه. 


روزی "اون" میاد تا "مفهوم ایستادگی حسین در برابر ظلم" رو برای همه توضیح بده!

اینکه "اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید" 

مفهوم "آزادگی" رو.

شاید روزی که بیاد روزی باشه که نوبت تصمیم گیری و انتخاب ما باشه! 

نمی دونم میتونم "حقیقت" و "عدالت" و "خوبی" رو به هزارها دلار نفروشم؟!


رنج حسین (ع)



دیروز، حسین (ع) را به ضرب تیغ و سنگ آزردند

و چندی پیش، عیسی (ع) گفت: خدایا اینان را ببخش

 

چندی پیش، بر سر عیسی (ع) تاج خار نهادند و در کوچه ها به راهش انداختند

و دیروز حسین (ع) گفت: کجاست یاری کننده ای که مرا یاری کند!

 

دیروز، آری همین دیروز، خورشیدِ پیکر حسین (ع) بر بلندای نیزه بود

و چندی پیش، عیسی (ع) گفت: اینان نمی دانند چه می کنند

 

چندی پیش، آری چندی پیش، صلیب، عیسی را بر بلندای آسمان کشید

و دیروز حسین (ع) گفت: ... پس آزاده باشید

 

و امروز، زیر چکمه ی اندیشه هایمان، پیکر مظلومان را له می کنیم،

سرهایشان را بر نیزه های نادانی می افرازیم و کف مهربانان را، با میخ های

اعمالمان بر صلیب خودخواهی می کوبیم،

و خود، بر مصائب حسین (ع) و مسیح (ع) می گرییم...


جبران خلیل جبران""  

 

 

حسین (ع) تشنه ی "لبیک" بود نه آب!

ولی افسوس که به جای افکارش، زخم هایش را نشان دادند

و بزرگ ترین درد او را بی آبی معرفی کردند

 

 "دکتر شریعتی"