انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

انرژی عشق و تجلی انسانیت

بیایید از یاد نبریم: عشق لطافت است. یک روح سخت ، اجازه نمی دهد دست خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد.

روزگاری که شعر می گفت!


در تلاش برای بقا؛

شعر میگم..

روزگار رو شناختم

روزگار شعر میگفت

همه نُقلِ شعر می جویدن

چشامو باز کردمو دیدم

شاعری حرفهامو با خودش برد!


پرده های مغزم غبارآلود

حفره های قلبم پرازدحام

با کلمات درهم، سرگردانم

شاعری حرفهامو با خودش برد!


مشتی کلمه می پاشم

حرفی درکار نیست

آواهایی نامفهوم و سایه دار

در این شلوغی

وجودم تنهاست

از سایه ها عبور می کنم

از سایه ها عبور می کنم

اما

شاعری حرفهامو با خودش برد!


برای رسیدن به انتها

قلم برمیدارم

چاره ای جز عبور نیست

حتما میتونم بگذرم

اما

شاعری حرفهامو با خودش برد!


حرفها می خوننم

حرفها می نویسنم

حرفها بیانم می کنند

حرفها مرا بس

بگذار همه بگن

شاعری حرفهامو با خودش برد!