من از اندوه سرشارم، پراز تکرار دلتنگی
غریب آشنا با من، دلم تنگ است، باور کن
در اشکریز باغ،
وقتی که گل شکست
وقتی که آفتاب،
در من به شب نشست
نام عزیز تو، فریاد باغ بود
یاد تو در کوسف، تنها چراغ بود
اعجاز تو به من، جانی دوباره داد
مولای سبز پوش، یادت به خیر باد
همرنگ تو اگر
عاشق نبوده ام
جز با تو اینچنین،
با قلب خویش هم،
صادق نبوده ام
من مثل یک درخت،
گلپوش میشوم،
در فصل هر بهار
تا یک درخت سبز،
از تو به یادگار،
باشد در این دیار
**مولای عاطفه، مولای سبز پوش یادت به خیر باد**
سلام
کوسف یعنی چی؟