دیروز، حسین (ع) را به ضرب تیغ و سنگ آزردند
و چندی پیش، عیسی (ع) گفت: خدایا اینان را ببخش
چندی پیش، بر سر عیسی (ع) تاج خار نهادند و در کوچه ها به راهش انداختند
و دیروز حسین (ع) گفت: کجاست یاری کننده ای که مرا یاری کند!
دیروز، آری همین دیروز، خورشیدِ پیکر حسین (ع) بر بلندای نیزه بود
و چندی پیش، عیسی (ع) گفت: اینان نمی دانند چه می کنند
چندی پیش، آری چندی پیش، صلیب، عیسی را بر بلندای آسمان کشید
و دیروز حسین (ع) گفت: ... پس آزاده باشید
و امروز، زیر چکمه ی اندیشه هایمان، پیکر مظلومان را له می کنیم،
سرهایشان را بر نیزه های نادانی می افرازیم و کف مهربانان را، با میخ های
اعمالمان بر صلیب خودخواهی می کوبیم،
و خود، بر مصائب حسین (ع) و مسیح (ع) می گرییم...
جبران خلیل جبران""
حسین (ع) تشنه ی "لبیک" بود نه آب!
ولی افسوس که به جای افکارش، زخم هایش را نشان دادند
و بزرگ ترین درد او را بی آبی معرفی کردند
"دکتر شریعتی"